بازنویسی حکایت طاووس و زاغ پایه یازدهم صفحه 68


بازنویسی حکایت طاووس و زاغ




بازنویسی حکایت :

در یکی از روز ها در باغ زیبایی که پر از آب و علف بود و صدای بلبل ها به دل آدمی می نشست یک طاووس و یک کلاغ یکدیگر را ملاقات کردند . 


در آن زمان طاووس و زاغ  غرق در هنر ها و عیب هایشان شدند و طاووس به کلاغ گفت : این کفش های سرخ که تو در پاهایت کرده ای مال تو نیست و آن ها را در زمان خلقتم از من ربوده ای و بجای آن کفش های سیاه رنگ خود را برای من باقی گذاشته ایی و اکنون این دو جابجا شده اند . 

 


انشا طاووس ,حکایت ,بازنویسی ,بازنویسی حکایت ,یازدهم صفحه ,حکایت طاووس ,بازنویسی حکایت طاووس منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

معماری داخلی و دکوراسیون منزل چاپخانه دانشگاه علامه طباطبایی کابینت کلاسیک ســـــــــ ــــــ ـــــــــویــــــــــ ــــــ ــــــن دبیرستان متوسطه اول پروفسور حسابی هیتما دانلودی 98 مشاوره کنترل وضعیت جعبه ها و شیلنگ های آتش نشانی گرمایش برودت پارس مدیریت بدن