نقد داستان انتری که لوطی اش مرده بود از صادق چوبک:

انتري كه لوطيش مرده بود داستان میمونی است به نام مخمل که يك روز صبح لوطي خويش را که لوطی جهان نام دارد، مرده مي­بيند و خويش را آزاد مي­يابد و شاد از اين آزادي نسبی در حاليكه هنوز زنجير در گردنش سنگيني مي­كند (زنجیر به معنای اینکه کسی واقعا در این دنیا آزاد نیست) در بيابان به دنبال مكانی براي آسايش و آرامش می­ گردد و در راه خويش به گل ه­ایی می­ رسد كه چوپان آن يك پسر بچه است كه مخمل حركات و حالات او را شبيه خود می­ بيند و اين چيزيست كه در مخمل ايجاد آرامش می کند (یک آرامش کذایی یک اشتباه از روی تشابه که خیلی از ما در زندگی دچارش شده­ایم) اما اين آرامش ديري نمی ­پايد. پسرك با چوبي كه در دست دارد به سر مخمل میكوبد و باعث مي­شود كه مخمل به او حمله كند و در حاليكه پسرك را به سختی مجروح كرده از آنجا می گريزد (نمادی از سو تفاهمات و اشتباهات و نزاع دیرینه بشر در اثر بد فهمیدن و بد فهمیده شدن) داستان این میمون، داستانی است كه تمام مسائل در آن وجود دارد همه­ آن چیزی که از توهم آزادی انسان در این دنیا دارد. قصه­ی مخمل پایان باز اما دردناکی دارد

 


برفستان مخمل ,آرامش ,خويش ,داستان ,مرده منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود برای شما نرم افزار crm (مدیریت ارتباط با مشتری) تک شاپ 91 هاست / طراحی سایت / طراحی اپلیکیشن / ثبت دامنه کار فریلنسری اطلاعات جامع تکنولوژی و رایانه دانلود با لینک مستقیم آیروفیلم - دانلود فیلم و سریال قیمت روز و خرید انواع اسپیکرهای پرتابل و سیمی فیلمو تی وی